انجمن سري بنديکت
0
(0 نفر)

نویسنده :

ترنتون لی استوارت

انتشارات :

نشر پرتقال

شابک :

9786004622806

مترجم / سال نشر :

1398 /

89,000 تومان

مشخصات کتابشابک : 

۹۷۸۶۰۰۷۱۰۶۸۷۷

تعداد صفحات : ۰

شماره چاپ : ۱

قطع : جيبي پالتويي

مرور کتاب

 

در شهر استون تاون نزدیک بندر استون تاون هاربر، پسری به نام رینیمولدون خود را برای امتحان مهمی آماده می‌­کرد. این دومین امتحانش در آن روز بود، اولی در اداره­ای در ­اطراف شهر­ برگزار شد. بعد از آن باید به ساختمان مونک در خیابان سوم می‌رفت و به جز یک مداد و پاک‌کن چیزی با خود نمی‌برد. حتی نباید دیرتر از ساعت یک به آنجا می­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­رسید. اگر دیر می­کرد یا دو مداد برمی‌داشت یا پاک‌کنش را فراموش می‌کرد یا هر کاری خلاف مقررات انجام می‌داد، نمی‌توانست در امتحان شرکت کند. رینی که می­خواست حتما در این امتحان شرکت کند، مراقب بود که مقررات را رعایت کند. عجیب آنکه اینها تنها مواردی بود که به آن اشاره کرده بودند. مثلا نگفته بودند که چطور به ساختمان مونک برود و او مجبورشد برای پیدا کردن نزدیک‌ترین ایستگاه اتوبوس از یک رانندۀ اتوبوس حقه‌باز کمک بگیرد و چون راننده از او پول خواست، ناچار شد تا ایستگاه اتوبوس خیابان سوم را پیاده برود. البته هیچ‌یک از این کارها برای رینی مولدون سخت نبود. با اینکه یازده سال بیشتر نداشت، ولی همۀ کارهایش را خودش انجام می‌داد. صدای زنگ کلیسا از جایی در شهر به گوش می‌رسید که ساعت دوازده ‌و نیم را اعلام می‌کرد. هنوز باید منتظر می‌ماند. هنگام ظهر در ساختمان مونک را امتحان کرده و دیده بود که قفل است. پس از فروشگاه یک ساندویچ خرید و روی نیمکت پارک نشست تا آن را بخورد. با خود فکر کرد که ساختمانی بلند در شلوغ‌ترین بخش استون تاون حتما باید دفترهای زیادی داشته باشد. قفل بودن درها به هنگام ظهر، کمی عجیب به نظر می‌رسید. اصلا همه چیز در مورد این امتحان عجیب بود.

 ابتدا یک آگهی در روزنامه چاپ شد. رینی چند روز قبل، به‌هنگام صبحانه در پرورشگاه استون تاون روزنامه را همراه معلم خصوصی‌اش، خانم پرومال، خوانده بود. (رینی تمام تمرین‌های کتابش و حتی تمرین‌های دانش‌آموزان دبیرستانی را حل کرده و به همین دلیل، مدیر پرورشگاه برای او یک معلم خصوصی در نظر گرفته بود، در حالی‌که بقیه بچه‌‌ها باید به کلاس می‌رفتند. خانم پرومال درست نمی‌دانست باید با رینی چه کار کند، ولی باهوش و مهربان بود و آنها به هنگام صرف صبحانه و چای با هم روزنامه می‌‌‌خواندند.)

آن روز هم روزنامه پر از عنوان‌های همیشگی بود، بسیاری از عنوان‌ها به مطالبی اختصاص داشت که آنها را خبر فوری می‌نامیم: مسائل غیرقابل کنترل، عنوان‌هایی مانند نظام مدارس، بودجه، آلودگی هوا، جنایت، آب و هوا... چرا همه‌چیز به هم ریخته؟ شهروندان همه جا مشغول هیاهو هستند تا تغییری اساسی در دولت ایجاد کنند. «هم‌اکنون باید همه‌چیز تغییر کند!» این شعاری بود که روی بیشتر بیلبوردهای شهر زده بودند (این شعاری قدیمی بود) و اگرچه رینی به ندرت تلویزیون می‌دید، ولی می‌دانست که خبرهای فوری همیشه موضوع اصلی برنامه‌های خبری روزانه  بوده و هست. وقتی رینی و خانم پرومال برای اولین بار یکدیگر را دیدند، درباره  اخبار فوری مفصل با هم صحبت کردند و فهمیدند که در مورد سیاست کاملا با هم هم‌عقیده‌اند، ولی زود به این نتیجه رسیدند که حرف زدن درباره سیاست خسته‌کننده است و بحث را عوض کردند. در کل، بعد از آن دیگر راجع به موضوع‌های  خبری دیگر صحبت می‌کردند که هر روز تغییر می‌کرد و چیزهای تازه‌ای داشت و بعد از آن خود را با آگهی‌ها سرگرم می‌کردند. آن روز هم مشغول همین کار بودند که ناگهان زندگی رینی عوض شد.

خانم پرومال به زبان تامیل یعنی همان زبانی که به رینی درس می‌داد، پرسید: «با چایت عسل بیشتری می‌خواهی؟» ولی قبل از آنکه رینی پاسخ دهد البته که می‌خواهم، آن آگهی توجه خانم پرومال را جلب کرد و فریاد زد: «رینی! این را ببین! جالب است نه؟»

قطع وزیری
وزن 400
نوع جلد شومیز
شابک 9786004622806
تعداد صفحات 441

میانگین نظرات کاربران

0
(0 نفر)
ثبت نظر شما
نظرات ثبت شده کاربران

طراحی و توسعه اسنوتک